امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bad Blood

ˌbædˈblʌd ˌbædˈblʌd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun phrase
آزردگی، خشم، رنجش، تلخی، تندی، زنندگی، عداوت، خصومت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- There was bad blood between the two senators.
- دو سناتور با هم دشمن دیرینه بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bad blood

  1. noun bitterness of feeling
    Synonyms:
    acrimony anger animosity animus antagonism antipathy bad chemistry bad feeling bad vibes bad will bitterness disaccord dislike distrust enmity hard feelings hatred hostility ill will ill-disposedness malevolence malice mutual hostility nastiness odium oppugnancy oppugnation personality conflict rancor resentment unfriendliness venom

ارجاع به لغت bad blood

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bad blood» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bad blood

لغات نزدیک bad blood

پیشنهاد بهبود معانی